آیا رفتار فرزندتان واقعاً نشانهای از التهاب عصبی است؟
چگونه التهاب عصبی بهطور نادرست تشخیص داده میشود و توسط پزشکان بهدرست درمان نمیشود.
نکات کلیدی
- کودکانی که مغزهایشان ملتهب است، بهجای تشخیص شرایط نوروفیمنی، بهاشتباه بهعنوان مشکلات رفتاری تشخیص داده میشوند.
- فرمهای ورودی استاندارد، عفونتها، تشدیدها و علائم هشداردهنده نوروفیمنی که پیش از «سقوط ناگهانی» روانپزشکی میآیند را از دست میدهند.
- قبل از برچسبگذاری بر روی کودکان، باید التهاب عصبی را رد کنیم و سیستم ایمنی را درمان کنیم، نه صرفاً رفتار را.

منبع: استودیو Cottonbro / Pexels
فرزندان ما در دفاتر درمانی نشستهاند در حالی که مغزهایشان ملتهب است. روانپزشکان داروهایی برای علائم ناشی از سیستم ایمنی تجویز میکنند. والدین درباره رفتار راهنمایی میشوند در حالی که سیستم ایمنی فرزندشان به مغز حمله میکند.
این امر نادر نیست. بلکه سیستمی است.
سیستم سلامت روان بهصورت ساختاری طوری طراحی شده است که بیماریهای نوروفیمنی را از دست بدهد؛ نه به این دلیل که پزشکان ناتوانند، بلکه به این دلیل که چارچوب تشخیصی خود قادر به مشاهدهٔ آن نیست، زیرا برای شناسایی چنین مواردی ساخته نشده است.
هر فرم ورود، هر پروتکل ارزیابی و هر الگوریتم درمانی کودک مبتلا به التهاب مغزی را مستقیماً به مراقبتهای روانپزشکی میبرد، بدون اینکه اصلاً سؤال شود آیا خود مغز بیمار است یا خیر.
بهعنوان مثال، مادری دختر ۱۲ سالهٔ خود را برای ارزیابی روانپزشکی میآورد. فرم ورود بر عوامل استرس خانوادگی، عملکرد تحصیلی، تاریخچهٔ تروما، الگوهای خلقی و چالشهای رفتاری تمرکز دارد.
آنچه که درمانگر سؤال نمیکند نیز به همان اندازه مهم است. هیچکس نمیپرسد آیا او اخیراً بیمار بوده است. هیچکس در مورد تماس با کنه، کاهش ناگهانی کارایی شناختی، دورههایی که بهنظر میرسد جدا شده است یا خشمهایی که بهجای مقاومت، اضطراب نشان میدهند، سؤال نمیکند. هیچکس نمیپرسد آیا علائم بهطور شدید از یک روز به روز دیگر تغییر میکنند بهطوری که با هیچ الگوی روانشناختی سازگار نیست. یا اینکه آیا تغییرات نوسانی قابلتوجهی پس از بیمار شدن او رخ میدهد.
این بهدلیل نقص در توانایی نیست. فرم ورود استاندارد این سوالات را شامل نمیشود. مدل تشخیصی این سرنخها را شناسایی نمیکند.
کودک دارای یک اختلال نوروفیمنی است. فرم ورود آن را کشف نمیکند. درمان روانپزشکی آغاز میشود. وضعیت او بدتر میشود. و چون هیچکسی آموزش ندیده که التهاب مغزی را در نظر بگیرد، هیچکس علت واقعی را شناسایی نمیکند.
چگونه سیستم دلایل ریشهای نوروفیمنی را از دست میدهد
سیستم سلامت روان بهصورت ساختاری توانایی شناسایی بیماریهای نوروفیمنی را ندارد. روانپزشکان در زمینه فارماکولوژی روانی آموزش میبینند، نه ایمونولوژی. درمانگرها برای مشاهدهٔ علائم از منظر روانشناختی آموزش میشوند، نه از منظر بیماریهای عفونی. ما در حوزههای جداگانهای فعالیت میکنیم. کودک مبتلا به التهاب مغزی میان این فواصل میافتد.
دستهبندیهای تشخیصی ما پدیدارشناسی را توصیف میکنند، نه علتپذیری (Insel, 2013). «اختلال افسردگی عمده» تنها دربارهٔ علائم میگوید و هیچ اشارهای به این ندارد که آیا این علائم از کمبود مونوامینها، کمکاری تیروئید یا التهاب مغز ناشی میشوند. ما این دسته را بدون بررسی مکانیزم درمان میکنیم.

علائم نوروشناسی-روانپزشکی رایج & عوامل ریشهای.
منبع: دکتر اُدلیا گرتل کرایبیل
قبل از تشخیص روانپزشکی، باید پنج عامل ریشهای مهم نورولوژیکی را رد کنیم (Gertel Kraybill, 2020):
- عفونتهای زمینهای (از جمله PANS/PANDAS و التهاب خودایمنی مغز)
- آسیب مغزی تروماتیک
- عوارض جانبی داروها
- تمایلات ژنتیکی
- عوامل محیطی
با این حال بیمه درمانهای روانشناسی و مدیریت دارو را پرداخت میکند، اما در مقابل بررسیهای پزشکی جامع برای علائم «رفتاری» (Swedo et al., 2012) مقاومت میکند. این سیستم درمان روانپزشکی را به جای تحقیقات پزشکی تشویق میکند.
آنچه دوری واکنشی نوروفیمنی نشان میدهد
دوری واکنشی نوروفیمنی (NRA) چارچوبی است که من برای درک چگونگی تولید تجلیات رفتاری خاص توسط اختلال در تنظیم ایمنی، که اغلب بهعنوان مقاومت روانپزشکی شناسایی میشوند، توسعه دادم (Gertel Kraybill, 2025). این دوری، روانشناختی نیست؛ بلکه پیامد مستقیم نوروفیزیکی التهاب عصبی است. برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ NRA اینجا کلیک کنید.
زمانی که مغز ملتهب میشود، نمیتواند بهدرستی برنامهریزی حرکتی و آغاز رفتار را اجرا کند. وقتی قشر پیشپیشانی توسط حمله ایمنی خسارت میبیند، نمیتواند تکانه و احساسات را تنظیم کند (Dalmau & Graus, 2018). کودک فشار را بهعنوان یک وضعیت غیرقابلقبول نورولوژیکی تجربه میکند، زیرا مدارهای عصبی لازم برای پاسخگویی بهصورت فعال تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
لحظهای که کودک نجات مییابد یا گم میشود
- دروازه #1: ورود. تشخیص افسردگی. تجویز SSRI. بروز سندرم فعالسازی. تغییر داروها. اضافه شدن داروی ضدسیکوتیک. روز 120: سه دارو، چهار ماه مدرسه نمیرود، والدین دلسرد، رابطه زناشویی در حال فروپاشی. کودک مبتلا به التهاب خودایمنی مغزی است. هر روز بدون درمان، التهاب ادامه دارد. وضعیت بهمرور زمان مزمنتر و مقاومتر نسبت به هرگونه مداخله میشود.
- دروازه #2: روز 1: پزشک بهسرعت ظاهر بالینی را تشخیص میدهد، دربارهٔ مریضی اخیر سؤال میکند و بیمار را به نورولوژیست ارجاع میدهد. روز 7: نشانگرهای التهابی بالا، آنتیبادیهای مثبت، عفونت استریپ اخیر. روز 8: شروع درمان. روز 14: بهبود قابلتوجه، کودک غذا میخورد و افکار خودکشیاش از بین رفته است. روز 30: ادامه بهبود با فراهم شدن تسهیلات.
تفاوت در درمان پزشکی بیماری است نه در سالها مداخله روانپزشکی برای علائمی که ناشی از التهاب درماننشده هستند.
مادری که میدانست
پسر او آنفلوئنزا شد. دو هفته پس از آن همه چیز فروکش کرد. او نمیتوانست صدای کسی را تحمل کند، تیکها ظاهر شد، دستهای خود را بهطور وسواسی میشست و از لمس شدن توسط چیزهایی که وجود نداشت فریاد میزد.
پزشک کودکان گفت این اضطراب است. درمانگر گفت این اختلال وسواسی‑اجباری است. روانپزشک گفت باید SSRI تجویز شود.
او مدام میگفت این همه پس از بیماری او شروع شد و مشکلی در مغزش وجود دارد. آنها همچنان بر این باور بودند که کودکان میتوانند ناگهان اضطراب پیدا کنند و او به درمان و دارو نیاز دارد.
او تمام علائم را مستند کرد. اطلاعاتی دربارهٔ PANDAS پیدا کرد، مقالاتی به جلسات آورد و نادیده گرفته شد. به او گفتند این موضوع بحثبرانگیز است و پسرش صرفاً اضطراب دارد.
سرانجام، او یک پزشک آگاه به PANS که چهار ساعت فاصله داشت یافت و هزینه را از جیب خود پرداخت کرد. آزمایشها آنتیبادیهای استریپ بالاتر را نشان داد. درمان آغاز شد. پسر او بهبود یافت.
او شش ماه را صرف مبارزه با تمام متخصصان کرد. پزشک کودک پسرش و دو نفر دیگر به او گفتند که اشتباه میکند. اما برای والدینی که به سیستم اعتماد دارند چه میشود؟ برای خانوادههایی که منابع ندارند چه میشود؟ این کودکان بهتدریج از هم میپاشند در حالی که همه فکر میکنند کار درست انجام میشود.
من همان مادر هستم
داستان من متفاوت است اما بر همان واقعیت اساسی استوار است. من بارها توسط ارائهدهندگان خدمات پزشکی نادیده گرفته شدم، اگرچه من بهعنوان والد تنها نگاهی کامل به علائم فرزندم و زمانبندی آنها داشتم. این نباید به این بستگی داشته باشد که من درمانگر یا مادر خانهدار هستم یا نه. پزشکان باید والدین را بهعنوان منبع اصلی اطلاعات، افرادی که بروز، الگو و رنج را مشاهده میکنند، و بالاترین اختیار را در مورد سلامت فرزندشان دارند، بشناسند.
چه چیزهایی باید تغییر کنند
- غربهبرداری پزشکی پیش از تشخیص روانپزشکی. برای هر کودک با علائم نوروپسیسیکاتریک بهصورت ناگهانی، رد کردن پزشکی الزامی است: نشانگرهای التهابی، بررسی خودایمنی و آزمایش عفونت. اگر علائم هشداردهندهای وجود داشته باشد، باید فوراً به نورولوژیست ارجاع داده شود.
- آموزش یکپارچه. هر متخصص سلامت روان باید تشخیص دهد چه مواردی نیاز به بررسی نوروفیمنی دارند و بداند چه زمان باید ارجاع شود.
- مراقبت میانرشتهای. ما به کلینیکهایی نیاز داریم که در آن روانپزشکان همراه با نورولوژیستها و ایمونولوژیستها کار میکنند. این کلینیکها بهطور تاکی نادر هستند.
برای والدین و پزشکان
- والدین: میدانید که مشکل پزشکی وجود دارد. این شناخت بهعنوان انکار نادیده گرفته میشود. شما مینگرید که درمان شکست میخورد در حالی که در مورد ثبات رفتار مشاوره میگیرید. به مشاهدات خود اعتماد کنید. تمام جزئیات را مستند کنید. پزشکانی را پیدا کنید که تحقیق میکنند نه صرفاً نادیده میگیرند. تا زمانی که دلایل ریشهای نوروفیمنی رد نشوند، تشخیص را نپذیرید.
- پزشکان: ما این کودکان و خانوادههایشان را ناکامییم. یاد بگیرید که این طرحها را شناسایی کنید. روابطی با متخصصان نوروفیمنی برقرار کنید. زود ارجاع دهید. هنگامیکه والدین بر این عقیدهاند که مشکلی پزشکی دارد، گوش کنید.
این واقعیت غیرقابلقبول است
هنگامی که کودکی با NRA (دوری واکنشی نوروفیمنی) مواجه میشود، بهدنبال التهاب مغزی هستیم که علائم نورولوژیکی تولید میکند و بهصورت رفتاری بروز مییابند. تا زمانی که چارچوبهای تشخیصی، آموزشها، سیستمهای بیمه و عمل بالینی خود را بر این واقعیت همراستا نکنیم، کودکان و خانوادههایشان همچنان از درمانهای نیکنیت اما هدف اشتباه رنج میبرند.
ما میدانیم چگونه این شرایط را شناسایی کنیم. میدانیم چگونه آنها را درمان کنیم. اما فقط این کار را انجام نمیدهیم.
این باید ما را عصبانی کند. این خشم باید در خدمت تغییر سیستمی واقعی برای کودکانی باشد که رنج میکشند. بهعنوان مادر کودکی مبتلا به PANDAS و التهاب خودایمنی مغزی، از پیامدهای مراقبت پزشکی ناآگاهانه و از متخصصانی که مایل به گوش دادن یا درمان مناسب پسرم نیستند، دلتنگ و مأیوس هستم. هفته به هفته دادههای جدید نشان میدهند که سیستم ایمنی چقدر بر علائم نوروپسیسیکاتریک تاثیر دارد. دیگر نمیتوان این علم را نادیده گرفت. ما همه باید اطلاعات کسب کنیم.
منابع
چنگ، ک.، فرانکوویچ، ج.، کوپرستاک، م.، کانینگام، م. و.، لاتیمر، م. ای.، مرافی، ت. ک.، … & ویلیامز، ک. (2015). ارزیابی بالینی جوانان با سندرم نوروفیکریاتیک حاد کودکان (PANS): توصیههای کنفرانس توافق PANS 2013. Journal of Child and Adolescent Psychopharmacology, 25(1), 3‑13.
دالمو، ج.، & گروس، ف. (2018). التهاب مغزی ناشی از آنتیبادی. New England Journal of Medicine, 378(9), 840‑851.
اندریس، د.، پولاک، ت.ا.، بشتِر، ک. و همکاران. عوامل ایمونولوژیک اختلال وسواسی‑اجباری: آیا زمان آن رسیده است که مفهوم زیرگروه «اختلال وسواسی‑اجباری خودایمنی» معرفی شود؟ Trans Psychiatry 12, 5 (2022). https://doi.org/10.1038/s41398-021-01700-4
فرانکوویچ، ج.، سوئدو، س.، مرافی، ت.، دیل، ر. س.، آگالیو، د.، ویلیامز، ک.، … & پاسترنک، م. (2015). مدیریت بالینی سندروم نوروفیکریاتیک حاد کودکان: بخش دوم — استفاده از درمانهای ایممودولاسیون. Journal of Child and Adolescent Psychopharmacology, 25(7), 521‑532.
گرتل کرایبیل، او. (2020). چه زمانی کودکان با علائم نوروپسیسیکاتریک باید به نورولوژیست مراجعه کنند؟ Psychology Today.
گرتل کرایبیل، او. (2025). نگاه به دوری طلبی از منظر نوروفیمنی. Psychology Today.
گرینبرگ، ر. (2025). بررسی فراوانی عفونتهای ناشی از کنه در یک سری از موارد کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی کودکان. Frontiers in Child and Adolescent Psychiatry, 4, مقاله 1685016. https://doi.org/10.3389/frcha.2025.1685016
هرن، ج.و.، نرورکار، ل.، کاوناغ، ج. نشانگرهای نوروفیمنی در بیماریهای روانی. Curr Top Behav Neurosci. 2018;40:45‑78. doi: 10.1007/7854_2018_45. PMID: 29626340.
اینزل، ت. ر. (2013). تحول تشخیص. Director’s Blog, National Institute of Mental Health.
جیونوشی، ه. (2024). اختلال طیف اوتیسم و نقش ممکن درمانهای ضدالتهابی: تجربه در کلینیک آلرژی/ایمونولوژی کودکان. Front Psychiatry. 2024 Jun 24;15:1333717. doi: 10.3389/fpsyt.2024.1333717. PMID: 38979496; PMCID: PMC11228311.
نوسلاک، ر.، الوی، ل. ب.، بروادی، ج. ه.، و میلر، گ. ای. (2024). مرور پژوهشی سالانه: مدل شبکه نوروفیمنی افسردگی: یک چشمانداز توسعهای. J Child Psychol Psychiatr, 65: 538‑567. https://doi.org/10.1111/jcpp.13961
سولتیسوا، م.، توموا، آ.، پاولینیووا، م.، لاکاتوسوا، س.، ترباتیکا، ج.، & اوستاتنیکوا، د. (2025). میکروبیوم روده در کودکان و نوجوانان مبتلا به اوتیسم، ADHD و آنورکسی نروزا، و ارتباط آن با سطوح هورمونهای سیاتیتی. Neuroscience, 585, 394‑407. https://doi.org/10.1016/j.neuroscience.2025.08.020
سودو، س. ای.، لکمَن، ج. ف.، & روز، ن. ر. (2012). از زیرگروه پژوهشی به سندرم بالینی: اصلاح معیارهای PANDAS برای توصیف PANS (سندروم نوروفیکریاتیک حاد کودکان). Pediatrics & Therapeutics, 2(113), 1‑8.