مصرف یک ماده معدنی رایج که با کاهش خطر افکار خودکشی مرتبط است

[آدوبی استاک]
[آدوبی استاک]

مصرف بالاتر سلنیوم غذایی با احتمال کمتر گزارش افکار خودکشی در بزرگسالان آمریکایی مرتبط است. تحلیل اخیر داده‌های بهداشت جمعیتی نشان می‌دهد که با افزایش مصرف این عنصر ریز، احتمال تجربهٔ افکار خودکشی کاهش می‌یابد. این یافته‌ها در مجله اختلالات عاطفی منتشر شد.

خودکشی همچنان یک چالش مداوم بهداشت عمومی در سراسر جهان است. مسئولین بهداشت عمومی و متخصصان پزشکی شناسایی علائم هشداردهندهٔ زودهنگام را برای جلوگیری از نتایج تراژیک در اولویت قرار می‌دهند. افکار خودکشی، که با اندیشیدن به خودآزاری یا پایان زندگی شناخته می‌شود، شاخص اصلی احتمال وقوع تلاش‌های خودکشی در آینده است.

اکثر استراتژی‌های پیشگیری در حال حاضر بر عوامل ریسک روانی و اجتماعی متمرکز هستند. متخصصان سلامت روان معمولاً به دنبال نشانه‌های افسردگی، اضطراب یا جداییت اجتماعی می‌گردند. با این حال، پژوهشگران به‌طور فزاینده‌ای در حال بررسی چگونگی تأثیر سلامت جسمی و تغذیه بر رفاه روان‌پزشکی هستند.

مواد معدنی ریز نقش‌های خاصی در عملکرد مغز و تنظیم حالت روحی ایفا می‌کنند. سلنیوم یکی از این عناصر ضروری است. این عنصر به‌صورت طبیعی در خاک یافت می‌شود و در غذاهایی نظیر آجیل، غذاهای دریایی، گوشت‌ها و غلات کامل حضور دارد.

بدن برای ایجاد سلنوپروتئین‌ها از سلنیوم استفاده می‌کند. این پروتئین‌ها به مدیریت استرس اکسیداتیو و تنظیم سیستم ایمنی کمک می‌کنند. تحقیقات پیشین به وجود ارتباطی بین سطوح پایین سلنیوم و اختلالات خلقی نظیر افسردگی اشاره کرده‌اند.

هاوبیائو لیو از دانشگاه جیاوتونگ شیان و ژووهانگ چن از دانشگاه فودان قصد داشتند این ارتباط را به‌طور اختصاصی در رابطه با افکار خودکشی بررسی کنند. آن‌ها اشاره کردند که مطالعات پیشین دربارهٔ عناصر ریز و خودکشی نتایج نامتناقضی به‌دست آورده‌اند. برخی از تحقیقات پیشین به‌دلیل تعداد کم شرکت‌کنندگان یا تمرکز بر جمعیت‌های خاص، محدودیت داشتند.

لیو و چن مطالعهٔ خود را برای تجزیه و تحلیل گروهی بسیار بزرگ‌تر و نماینده‌تر از مردم طراحی کردند. آن‌ها از داده‌های نظرسنجی ملی سلامت و تغذیه (NHANES) استفاده کردند. این برنامه اطلاعات بهداشتی و تغذیه‌ای را از یک نمونه‌گیری مقطعی از جمعیت ایالات متحده جمع‌آوری می‌کند.

پژوهشگران داده‌ها را از دوره‌های نظرسنجی بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ جمع‌آوری کردند. آن‌ها معیارهای حذف سخت‌گیرانه‌ای را برای اطمینان از اعتبار مجموعه داده‌های خود اعمال کردند. به‌عنوان مثال، افراد با هزینهٔ کالری روزانهٔ غیرقابل‌قبول را حذف کردند تا از خطاهای داده جلوگیری شود.

تحلیل نهایی شامل ۲۳,۹۴۲ شرکت‌کننده بود. برای ارزیابی غذای این افراد، نظرسنجی از یک مصاحبهٔ یادآوری غذایی استفاده کرد. شرکت‌کنندگان تمام غذاها و نوشیدنی‌های مصرف‌شده در ۲۴ ساعت گذشته را توصیف کردند.

مصاحبه‌گران برای هر شرکت‌کننده دو بار بازخوانی جداگانه انجام دادند تا دقت افزایش یابد. اولین بار به‌صورت حضوری و دومین بار چند روز پس از آن از طریق تلفن انجام شد. پژوهشگران میزان متوسط مصرف روزانهٔ سلنیوم را از این گزارش‌ها محاسبه کردند.

برای اندازه‌گیری نتایج سلامت روان، این مطالعه بر پرسشنامهٔ سلامت بیمار (PHQ‑9) تکیه کرد. این ابزار استانداردی است که پزشکان برای شناسایی افسردگی از آن استفاده می‌کنند. پژوهشگران به‌طور ویژه روی مورد نهم این پرسشنامه متمرکز شدند.

این سؤال خاص از شرکت‌کنندگان می‌پرسد آیا آن‌ها توسط افکاری که “اگر مرده بودم بهتر بود” یا خودآزاری اذیت می‌شوند، مشکل دارند. پاسخ‌دهندگان بر اساس تجربهٔ خود در طول دو هفتهٔ گذشته پاسخ می‌دهند. افرادی که گزارش دادند این افکار را به‌مدت چند روز یا بیشتر تجربه کرده‌اند، به‌عنوان دارای افکار خودکشی طبقه‌بندی شدند.

پژوهشگران از مدل‌های آماری برای بررسی ارتباط بین سطوح سلنیوم و این افکار گزارش‌شده استفاده کردند. آن‌ها عوامل مخدوش‌کننده مختلفی که می‌توانست نتایج را تحریف کنند، در نظر گرفتند. این عوامل شامل سن، جنسیت، درآمد، شاخص جرم بدن (BMI) و کیفیت کلی رژیم غذایی بودند.

تحلیل نشان داد رابطهٔ معکوس وجود دارد. شرکت‌کنندگانی که سطوح بالاتری از سلنیوم غذایی داشتند، کمتر احتمال داشت که افکار خودکشی گزارش کنند. این ارتباط حتی پس از تنظیم برای سایر متغیرهای جمعیت‌شناختی و بهداشتی نیز باقی ماند.

پژوهشگران تغییر خطر را بر اساس واحدهای مصرف سلنیوم محاسبه کردند. در مدل کاملاً تنظیم‌شدهٔ خود، دریافتند که افزایش یک واحد خاص در مصرف، منجر به کاهش ۴۱ درصدی احتمال افکار خودکشی می‌شود. این نشان‌دهندهٔ ارتباط آماری قوی بین این ماده غذایی و وضعیت سلامت روان است.

برای درک بهتر روند، پژوهشگران شرکت‌کنندگان را بر اساس سطوح مصرف به چهار گروه تقسیم کردند. این گروه‌ها به‌عنوان چارک‌ها شناخته می‌شوند. چارک اول کمترین مصرف سلنیوم را داشت، در حالی که چارک چهارم بیشترین مصرف را داشته است.

مقایسهٔ این گروه‌ها الگوی ثابتی را نشان داد. افراد در سه گروه بالایی همه خطر کمتر افکار خودکشی را نسبت به گروه پایینی داشتند. کاهش خطر به‌ویژه در گروه با بیشترین مصرف واضح‌تر بود.

این مطالعه همچنین برای وجود رابطهٔ “پاسخ به دوز” آزمون انجام داد. تحلیل نشان داد ارتباط خطی منفی وجود دارد. هرچه مقدار سلنیوم در رژیم غذایی افزایش می‌یابد، گزارش‌های افکار خودکشی کاهش می‌یابد.

نویسندگان چندین دلیل زیستی برای این پدیده پیشنهاد می‌کنند. یک نظریه به استرس اکسیداتیو مربوط می‌شود. مغز نسبت به آسیب ناشی از رادیکال‌های آزاد حساس است و آنزیم‌های مبتنی بر سلنیوم به خنثی‌سازی این تهدیدها کمک می‌کنند.

یک مکانیزم احتمالی دیگر شامل التهاب است. سطوح بالای التهاب در بدن معمولاً در افرادی که افسردگی و رفتارهای خودکشی دارند، مشاهده می‌شود. سلنیوم دارای خواص ضدالتهاب است که ممکن است به حفاظت از مغز در برابر این اثرات کمک کند.

ناقل‌های عصبی نیز ممکن است نقش داشته باشند. این‌ها پیام‌رسان‌های شیمیایی هستند که به سلول‌های عصبی امکان ارتباط می‌دهند. نویسندگان مطالعه اشاره می‌کنند که سلنیوم ممکن است بر تنظیم سروتونین و دوپامین که برای پایداری خلق و خو حیاتی‌اند، تأثیر بگذارد.

باوجود این نتایج امیدوارکننده، این مطالعه دارای چند محدودیت است. این پژوهش در طرح مقطعی بود. به این معنا که یک تصویر لحظه‌ای از داده‌ها در یک زمان خاص را ثبت کرده است نه اینکه افراد را در طول سال‌ها دنبال کند.

به‌دلیل این طراحی، این مطالعه نمی‌تواند ثابت کند که سطوح پایینی سلنیوم باعث افکار خودکشی می‌شود. فقط نشان می‌دهد که این دو مورد از نظر ریاضی رابطه دارند. ممکن است افراد افسرده صرفاً غذاهای کم‌محتوای مواد مغذی می‌خورند.

یک محدودیت دیگر وابستگی به حافظه برای داده‌های تغذیه‌ای است. دشوار است که افراد دقیقاً به‌خاطر بسپارند چه چیزی را در ۲۴ ساعت گذشته خورده‌اند. این می‌تواند به نادقیق بودن تخمین مصرف مواد مغذی منجر شود.

ارزیابی افکار خودکشی نیز محدودیت‌هایی داشت. استفاده از یک سؤال واحد از یک ابزار شناسایی افسردگی نگاه محدودی به رفتار پیچیده‌ای ارائه می‌دهد. این پرسش شدت یا مدت زمان این افکار را به‌صورت دقیق بازتاب نمی‌دهد.

پژوهشگران همچنین اذعان کردند که زیست‌شناسی فردی متفاوت است. افراد مواد مغذی را بر اساس ژنتیک و سلامت روده‌شان به‌صورت متفاوتی جذب می‌کنند. این مطالعه نتوانست حساب کند که هر شرکت‌کننده چقدر سلنیوم مصرفی‌اش را به‌خوبی به‌کار می‌برد.

تحقیقات آینده برای تأیید این نتایج لازم است. نویسندگان پیشنهاد می‌کنند که مطالعات پیشرونده ضروری هستند. این مطالعات گروه‌های بزرگ افراد را در طول زمان پیگیری می‌کنند تا ببینند آیا سطوح پایه‌ای سلنیوم می‌توانند پیش‌بینی‌کنندهٔ مشکلات روانی آینده باشند.

آزمون‌های بالینی نیز می‌توانند شواهد قوی‌تری فراهم کنند. در این گونه مطالعات، پژوهشگران مکمل‌های سلنیوم را به برخی شرکت‌کنندگان و دارونما به دیگران ارائه می‌دهند. این کار به تعیین این‌که آیا افزایش مصرف مستقیماً سلامت روان را بهبود می‌بخشد، کمک می‌کند.

بررسی مسیرهای زیستی نیز یک اولویت دیگر است. دانشمندان باید دقیقاً درک کنند سلنیوم چگونه با شیمی مغز تعامل دارد. این می‌تواند منجر به درمان‌های جدید یا توصیه‌های تغذیه‌ای برای افراد در معرض خطر خودکشی شود.

تا آن زمان، این یافته‌ها به مجموعهٔ رو به رشد شواهدی که رژیم غذایی را به سلامت روان مرتبط می‌کند، افزوده‌اند. آن‌ها بر اهمیت بالقوهٔ تغذیهٔ صحیح در حفظ مقاومت روانی تأکید دارند. استراتژی‌های بهداشت عمومی ممکن است روزی بهینه‌سازی رژیم غذایی را به‌عنوان بخشی از پیش‌گیری از خودکشی بگنجانند.

مطالعهٔ «آیا سلنیوم غذایی از افکار خودکشی محافظت می‌کند؟ نتایج از یک مطالعهٔ جمعیتی ایالات متحده»، توسط هاوبیائو لیو و ژووهانگ چن نگاشته شده است.

مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.