آیا چربیهای اشباعشده معاف هستند یا نمرهٔ رد میگیرند؟ این مرور مناظرهٔ علمی‑سیاسی را به راه انداخت
نویسندگان میگویند خطرات قلبی چربیهای موجود در رژیم غذایی را تأیید کردهاند، اما دیگران حمایت از دیدگاههای «Make America Healthy Again» برای رهنمودهای تغذیهای میبینند

نوشته الیزابت کوننی
چربیهای اشباعشده در حال حاضر توجه فراوانی را به خود جلب کردهاند و پژوهشگران را در مناظرهای سیاسی که هرگز قصد ورود به آن را نداشتند، به دام انداختند.
یک مرور سیستماتیک جدید بر مبنای ۱۷ کارآزمایی بالینی تصادفی نشان داد که کاهش مصرف چربیهای اش saturated ی یییک پندارند بهپیشنهادهای علمی برای درمجموعه، که در بنده ی سازید در شقهای شواهدیکه شاید برای را ی در ی در ی بهدست ی ی به ، و ، که در بوی جداگند را در و در در و شواهد ی در بهدست در پانام بهدست بدهیه ا بی . شرا به در که در - آ‑ در د در به د . در و - . ؛ در 2 در : در ؟ ه ا 2. ، ً در و . . در تیک بِ ش ِ م . . در ، را س . ا ر .. بهی ، ای ، 202 ن . , . درـ و . : .ن ، ت . پی . : ی
“`
نویسندگان همنویسنده این مرور نوشتند: «سرمقاله استروچ و لامویلا‑راونتوس متأسفانه بهدرستی در بستر علمی قرار نگرفته و حاوی خطاها و حذفهای احتمالی است که میتواند سردرگمی و منازعات بیموردی پیرامون نتایج مرور ما و ارتباط آنها با رهنمودهای تغذیهای کنونی ایجاد کند.» این پیام که پیشنویس آن با روزنامهنگاران به اشتراک گذاشته شد، ادامه میدهد: «ما این نامه را مینویسیم تا درخواست تجدیدنظر در این سرمقاله یا فرصتی برای پاسخگویی داشته باشیم.»
“`
ژورنال نویسندگان مرور سیستماتیک را تشویق کرد تا با ارسال یک نظر به سرمقاله، پس از انتشار هر دو، مرور و سرمقاله، نگرانیهای خود را به اشتراک بگذارند.
کریستین لاین، سردبیر این ژورنال، در بیانیهای به STAT گفت: «تحقیقات دربارهٔ رژیم غذایی و رهنمودهای تغذیهای همواره بهمنظور بهوجود آوردن مناظرهای پرفشار منجر میشود.»
از میان انتقادات سرمقاله که توسط نویسندگان مرور به ژورنال ارائه شد، موارد زیر برجستهاند:
- نویسندگان فرضیهٔ «چربیپذیری» چربیهای اشباعشده را صرفاً بر پایهٔ «شواهد ضعیف ارتباطی، نه علّی» میدانند و به مرور روایتی از یک نویسنده کتاب تغذیهای مشهور استناد میکنند. مرورکنندگان نام فرد را ذکر نکردند، اما اولین پانویس سرمقاله نینا تیچولز، روزنامهنگار و نویسندهٔ کتاب «The Big Fat Surprise» را فهرست میکند.
- بهیک کارآزمایی در افراد بسیار بیمار حین فرایند خروج از مراکز درمانی اشاره شد؛ «ارائهٔ استروچ و لامویلا‑راونتوس از این کارآزمایی بهگونهای که انگار یک پروژهٔ بزرگ است و سؤالاتی دربارهٔ توصیههای تغذیهای فعلی مطرح میکند، یا نشانگر ناتوانی در ارزیابی انتقادی ادبیات یا اتخاذ رویکردی عمدی مخالفانه در سرمقالهٔ آنهاست.»
- بحث دربارهٔ اسیدهای چرب «پر از خطاهای اساسی مرتبط با هم فیزیولوژی و هم علم غذا» است.
برای مرور سیستماتیک، پژوهشگران پس از تجزیه و تحلیل شواهد حاصل از ۱۷ کارآزمایی بالینی تصادفی با مشارکت ۶۶٬۳۳۷ نفر، به نتایجی با «اطمینان کم تا متوسط» دست یافتند؛ این کارآزماییها از بیش از ۹۰۰ نامزد با کیفیتهای متغیر انتخاب شده بودند. برای دقت بیشتر، تحلیل آنها تنها به سه نتیجه — مرگ، حمله قلبی و سکته — متمرکز شد، در حالی که مرور کوکران به ۱۰ نتیجه میپرداخت که شامل آنژین نیز میشد.
نویسندگان همنویسندهٔ این مرور گفتند: «نتایج مرور ما عمدتاً برای رهنمودهای پزشکی و برای پزشکان به منظور اولویتبندی مداخلاتی که ریسک قلبی‑عروقی بیماران را کاهش میدهد، مرتبط است. در واقع، رویکرد طبقهبندی ما خطر پایهای را در بازهٔ پنجساله ارزیابی کرد که با روش درمان تغذیهای پزشکی همسویی دارد.»
نویسندگان مرور در بخش بحث مقاله اعلام کردند که نتایجشان بهدلیل محدودیتهای آزمایشهای در بر گرفتهشده، عوامل خطر شرکتکنندگان، رژیمهای غذایی آنها در دوران آزمایشها و بازهٔ زمانی تنها پنج سال، کاربرد محدودی برای جمعیت عمومی دارد.
تام ساندرس، استاد بازنشستهٔ تغذیه و رژیمدرمانی در کالج کینگ لندن که در این مرور مشارکت نداشت، اشاره کرد که اکثر افراد شرکتکننده در کارآزماییهای مرور شده، پیشزمینهٔ بیماریهای قلبی‑عروقی داشتند که آنها را در معرض خطر بالاتر حملات قلبی، سکته یا مرگ ناشی از بیماریهای قلبی‑عروقی قرار میدهد.
ساندرز در بیانیهای به Science Media Centre گفت: «این موضوع مهم است؛ زیرا افراد حتی زمانی که هنوز حادثهٔ قلبی‑عروقی نداشتهاند میتوانند در خطر بالا باشند و خطر مطلق با افزایش سن بهطرز چشمگیری افزایش مییابد.» او همچنین افزود که اگرچه رژیم کمچرب برای اکثر افراد مفید است، اما استاتینها در کاهش کلسترول غیر‑HDL افراد در معرض خطر، بسیار مؤثرترند.
در مورد لیختناشتاین، سرمقالهای که ادعا کرد چربیهای اشباعشده برای جمعیت عمومی مضر نیستند، واکنش قویتری بهوجود آورد.
او اظهار کرد: «من کاملاً با این نظر مخالفم. فکر میکنم این ادعا بهطور کامل نکته اصلی را از دست میدهد.»
لیختناشتاین همچنین بر تمرکز سرمقاله بر انواع مختلف اسیدهای چرب با اثرات متفاوت سؤال کرد. او گفت: «هیچ راهی برای ساختن رژیمی که تنها یک اسید چرب اشباعشدهٔ خاص را محدود کنید، وجود ندارد.»
در پاسخ به درخواست STAT برای اظهار نظر، یکی از نویسندگان سرمقاله اعلام کرد هدفشان تأکید بر این است که همهٔ چربیهای اشباعشده یکسان نیستند.
استروچ در ایمیلی روز دوشنبه نوشت: «برخی ممکن است برای سلامت مضر نباشند — شاید حتی برعکس.» او افزود: «ما بر این باوریم که در بهروزرسانیهای آینده، گروههای خبرهٔ مسئول تدوین رهنمودهای بالینی باید در نظر بگیرند که چربیهای اشباعشده اثر یکنواختی بر سلامت قلبی‑عروقی ندارند. اگر دیدگاه ما مورد توجه قرار گیرد، خوشحال خواهیم شد؛ در غیر این صورت، به ادامهٔ حمایت از پژوهشهای بیشتر برای روشنسازی این مسائل مهم ادامه خواهیم داد.»
کوین کلات، یکی از همنویسندگان این مرور و استادیار تازهوارد علوم تغذیه در دانشگاه تورنتو، گفت نویسندگان سرمقاله علم را بهخاطر استناد به شواهد ضعیف بهدرستی ارائه نکردهاند.
او به STAT گفت: «این سرمقاله مملو از خطاهای واقعی است و بهدرستی در بستر علمیاش جایگاه نمییابد؛ بهحدی که یا نویسندگان توانایی ارزیابی انتقادی شواهد و مفاهیم پایهای شیمی مواد غذایی را ندارند یا بهصورت عمدی هدفشان اتخاذ موضع مخالف باشد.»
علاوه بر نگرانیهایشان دربارهٔ سرمقاله، نویسندگان این مطالعه تمایل دارند واضح سازند که کارشان نباید بهعنوان یک الگوی کلی برای تدوین رهنمودهای جدید تغذیهای در نظر گرفته شود. آنها میگویند نتایجشان تنها یک بخش کوچک از شواهد برای حمایت از رهنمودهای تغذیهای آمریکاییان است، که تحقیقاتی دیگر نشان میدهند با کاهش چربیهای اشباعشده و کلسترول LDL، سکتهها و حملات قلبی نیز بهطور همزمان کاهش مییابند.
این نتایج، بههمراه مجموعهٔ بسیار بزرگتری از شواهدی که مصرف چربیهای اشباعشده را با LDL‑C مرتبط میکند، ممکن است بهطور جزئی به رهنمودهای تغذیهای که هدفشان مدیریت عوامل خطر بیماریهای قلبی‑عروقی در جمعیت گسترده است، اطلاعرسانی کند.
پوشش خبری STAT از مسائل بهداشتی مزمن با کمک مالی Bloomberg Philanthropies حمایت میشود. حامیان مالی ما در هیچیک از تصمیمات مربوط به روزنامهنگاری ما دخالتی ندارند.