در میان ضدواکسینهای MAHA در جشن کتاب تگزاس

«کتابها توسط حقایق تأیید نمیشوند. کتابها بستر ایدهآل برای حقهبازان هستند.»
وقتی وارد لابی هتل شدم، اولین کسی که دیدم زنی با لبهای بزرگ بود که تیشرتی به روی آن نوشته بود «حمله به واکسنها ممنوع».
وای، اوستین واقعاً تغییر کرده بود، فکر کردم. قبلاً در دههٔ ۲۰۱۰ بهطور مکرر برای جشن کتاب تگزاس به پایتخت تگزاس میرفتم، اما این اولین بار بود که پس از یک دهه بازگشت. دربارهٔ «روگانسازی» شهر شنیده بودم، اینکه جریان راست افراطی (یا شاید راستگرایان معمولی) در حال تصاحب شهر و فضای فرهنگی آن است.
با این حال، برای هرجومرجی که در لابی JW Marriott پیدا میکردم، آماده نبودم. یک صف برای دستیافتن به صف برای چک‑این وجود داشت و انرژی پرهیجانی در میان جمعیت به چشم میخورد. همهٔ کتابدوستانی که انتظارشان را داشتم کجا بودند؟
بسیاری از همسفرانم کیفهای «دفاع از سلامت کودکان» را حمل میکردند، بنابراین برای درک بهتر وضعیت به گوگل رجوع کردم. حجم زیادی از حرفچینهای بیاساس دربارهٔ محافظت از کودکان پیدا کردم، همراه با یک نقلقول از نویسنده پرفروش و دانشمند برجسته (من در باب دانشمند شوخی میکنم ولی دربارهٔ نویسنده جدیام) رابرت اف. کندی. اوه!
متوجه شدم که اعضای CHD برای کنفرانسئی به نام «لحظهٔ حقیقت» به شهر آمدهاند. وقتی دیدم چه کسانی سخنرانی میکنند—سناتور رند پائول، سناتور ران جانسون، اندی ویكفیلد و شرلین هینز—فهمیدم: من برای جشن کتاب به اوستین آمده بودم اما بهطور کامل در میانهٔ یک نشست ضدواکسین قرار گرفتهام. شرلین نقش حامل برای شوهرش را ایفا میکند؛ شوهری که به «سایبرسکس»، «تجزیه نهنگ» و «مغزکرمزده» مشهور است و ظاهراً بنیانگذار این سازمان بوده است. افرادی که در لابی حضور داشتند برای «سالمسازی دوبارهٔ آمریکا» جمع شده بودند.
چمدانهایم را در اتاق گذاشتم، اما بلافاصله به نزدیکترین فروشگاه CVS رفتم تا ماسک بخریم. واکسنهای کووید و آنفلوآنزا را دریافت کرده بودم ولی ریسک نمیکردم. همچنین نمیدانستم واکسنهای دوران کودکیام تا چه اندازه ماندگاری داشتهاند. اخیراً در تگزاس شیوع سرخک رخ داده بود.
در بازگشت به هتل، ایمیلی با موضوع «امکان اقامت شما در JW Marriott Austin چگونه است؟» دریافت کردم و واکنش نشان دادم. خلاصهٔ مطالب این بود: «من دیابتی هستم و تلاش زیادی میکنم تا از بیمار شدن جلوگیری کنم؛ بنابراین کمی شگفتزده شدم که در این هتل زیبا حضور پیدا کردم و خودم را در یک همایش ضدواکسین میبینم. WTF!» پاسخ سریعی دریافت شد: «لطفاً بدانید که در طول سال میزبان گروههای متنوعی هستیم و همواره سعی میکنیم تا تمام مهمانانمان تجربهای راحت و لذتبخش داشته باشند.» پاسخی ضعیف، همانند تحقیقاتی که MAHA برای دفاع از موضع خود استناد میکند.
کتابها توسط حقایق تأیید نمیشوند. کتابها بستر کامل برای حقهبازان هستند.
اما وقت برای تعمق نداشتم. برنامهٔ آخر هفتهام پر بود و قصد نداشتم مدت زیادی را در هتل بگذرانم. مهمانیها، پنلها، کتابچرخها، دیدارهای قهوهای و قرارهای تاکوی خوراکی برگزار میشد. در تمام این مدت، با گفتن ماجراهای هتلام همکاران نویسندگان را سرگرم میکردم.
در شب شنبه، هنگام داوری رویداد «مسابقه مرگ ادبیات» که در آن گروهی از نویسندگان آثارشان را میخواندند و بهصورت شوخیگونه در صحنه رفتار میکردند، شرلین هینز نیز در حال تبلیغ کتاب خود بود.
رویداد اصلی کنفرانس گفتگویی بین هینز و راسل برند، متهم به تجاوز، بود؛ او در حال حاضر آزاد به شرط پرداخت تعهدنامه است (دادگاه او برای ژوئن ۲۰۲۶ در بریتانیا برنامهریزی شده) و من او را در حالی که فقط با یک لباس حمام در هتل وارد میشد، دیدم. عکسی که روز دوشنبه توسط نیویورک تایمز منتشر شد، دو نفر را نشان میداد که در مقابل پوستر «به ما کمک کنید این کتاب را به پرفروش نیویورک تایمز تبدیل کنیم» نشستهاند.
خاطرهنویسی شرلین در آن سهشنبه آینده توسط همان انتشاریهٔ Skyhorse Publishing منتشر میشود که نظریههای توطئهای شوهرش را پخش کرده بود. کتابی از سناتور رند پائول با عنوان فریب: پوشش بزرگ کووید که در نزدیکی بانک آسانسور طبقهام پیدا کرده بودم، نیز توسط Skyhorse چاپ شده است. Skyhorse توسط سیمون & شوستر توزیع میشود؛ یکی از بزرگترین ناشران تجاری کشور.
بعداً، در حالی که ماسک بر چهرهام بود و در آسانسور با جمعی از مهمانان حامل سوغاتیهای MAHA حضور داشتم، زنی دیگر از گروه پرسید: «Moment of Truth چیست؟»
یکی گفت: «این یک کنفرانس برای دفاع از سلامت کودکان است. ما از کودکان محافظت میکنیم.»
یکی دیگر پاسخ داد: «اما همچنین بزرگسالان و همه، واقعا!”
سوم گفت: «ما سعی میکنیم آسیبهای محیطزیستی را پیشگیری کنیم.»
سپس همه آنها در طبقهٔ سوم از آسانسور خارج شدند و من به سمت زن چرخیدم و گفتم: «آنها ضدواکسین هستند.»
او خندید، از من تشکر کرد و گفت که سردرگم بوده است.
کلمات اهمیت دارند.
در حین قدم زدن در کوچه Congress به سمت پنل بعدیام، به اپیدمی جدید سردرگمی که با آن میجنگیم فکر کردم. جمعیت MAHA با عبارات مبهم سخن میگوید. حتی کسانی که برای حضور در کنفرانسها هزینه میپردازند، افرادی که صادقانه باور دارند در حال نجات کودکان هستند. افراد بدبینتر معمولاً همان کسانی هستند که حقوق سخنرانی و قراردادهای کتابی دریافت میکنند. کتابها، همانطور که بارها به خوانندگان یادآوری میکنم، مورد بررسی حقیقت قرار نمیگیرند. کتابها بستر کامل برای حقهبازانند. اخیراً جهان، از جمله دنیای کتاب، گویی درگیر نبرد حماسی بین نیکی و بدی است که در آن طرف بد، ما را زیر پا گذاشته است.
با این حال، پس از قدم زدن چند بلوک به چادرهای برپا شده برای جشن کتاب رسیدم و خود را در میان هزاران نفری که به پایتخت آمده بودند تا هنر و ادبیات و بله، حتی علم را جشن بگیرند، یافتم. صفهای طولانی در چادر امضای نویسندگان وجود داشت و حتی میهمانخانهها و کافیشاپهای اطراف مملو از افرادی بودند که دربارهٔ کتابها بحث میکردند. آن انرژی، عذرخواهی میکنم از این واژه، مسری بود. من امید خود را از دست ندادهام.