طبیعت «درگیر بودن در زمان حاضر» ADHD ممکن است ریشه در ارتباطات خاص شبکههای مغزی داشته باشد
توسط کارینا پیترووا
در ADHD، تصویربرداری عصبی
![[آدوبی استاک]](https://dl.pezeshck.ir/pic/2025-11/Pez-31503-2025-11-17-07-11-42-oid2bm.webp)
[آدوبی استاک]
یک مطالعهٔ اخیر، توضیحی ممکن بر پایه مغز برای ارتباط بین تفکر آیندهگرا و ویژگیهای اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) ارائه کرده است. پژوهش نشان میدهد که قدرت ارتباط بین شبکههای خاص مغزی به توانایی فرد در برنامهریزی برای آینده مرتبط است؛ و این مسأله به نوبهٔ خود با شدت عدم تمرکز و بیشفعالی ارتباط دارد. یافتهها در Progress in Neuropsychopharmacology & Biological Psychiatry منتشر شدهاند.
ADHD یک اختلال عصبی‑توسعهای است که با الگوهای مداوم عدم تمرکز و بیشفعالی‑پشتسرگیری شناخته میشود و میتواند عملکرد روزمره و رشد فرد را مختل کند. اگرچه معمولاً در دوران کودکی تشخیص داده میشود، اثرات آن میتواند تا بزرگسالی ادامه یابد و چالشهای پیوستهای ایجاد کند. پژوهشگران اکنون تمایل دارند به ADHD نه بهعنوان یک دستهٔ ساده، بلکه بهعنوان یک طیف نگاه کنند؛ بهطوری که افراد در جمعیت عمومی میتوانند سطوح مختلفی از ویژگیهای مرتبط با آن را بدون برآورده شدن معیارهای تشخیصی کامل نشان دهند.
یک چارچوب شناختی که به نظر میرسد با این ویژگیها مرتبط است، «نگرش زمانی آینده» نام دارد. این مفهوم به تمایل فرد برای تفکر، برنامهریزی و جهتگیری زندگیاش به سوی اهداف آینده اشاره دارد. افرادی که نگرش زمانی آینده قوی دارند، معمولاً مهارتهای خودتنظیمکننده بالایی دارند و اعمال کنونی خود را به اهداف بلندمدت مرتبط میسازند.
مطالعات رفتاری پیشین مشاهده کردهاند که افرادی که نگرش زمانی آینده بالاتری گزارش میدهند، معمولاً ویژگیهای مرتبط با ADHD کمتری نشان میدهند. با این حال، زیرساختهای زیستی این رابطه تا حد زیادی ناشناخته باقی ماندهاند.
یک گروه از پژوهشگران دانشگاه جنوبغربی و دانشگاه پزشکی آنهوئی چین به رهبری تینگیونگ فنگ، مطالعهای را برای بررسی سازوکارهای عصبی که ممکن است نگرش زمانی آینده را با ویژگیهای ADHD مرتبط سازند، طراحی کردند. هدف آنها بررسی این بود که آیا تفاوتهای ساختاری یا عملکردی در مغز میتواند توضیح دهد چرا تمرکز بر آینده با سطوح پایینتری از عدم تمرکز و بیشفعالی مرتبط است.
تحقیق شامل ۲۴۰ دانشجوی سالم دانشگاه بود که مجموعهای از پرسشنامهها را تکمیل کردند. شرکتکنندگان با استفاده از مقیاس خودگزارش ADHD بزرگسالان، تمایلات خود به عدم تمرکز و بیشفعالی‑پشتسرگیری را ارزیابی کردند. همچنین با تکمیل فهرست نگرش زمانی زیامباردو، سطح نگرش زمانی آینده خود را اندازهگیری کردند. پس از تکمیل پرسشنامهها، هر مشارکتکننده تحت اسکن ریزنگاری تشدیدی مغزی (MRI) قرار گرفت.
نتایج رفتاری به دست آمده از پرسشنامهها الگوی قبلاً مشاهدهشده را تأیید کردند. دانشجویانی که نمره بالاتری در مقیاس نگرش زمانی آینده کسب کرده بودند، نمرات کمتری برای هر دو ویژگی نقص توجه و بیشفعالی‑پشتسرگیری نشان دادند. این ارتباط رفتاری پایهای را در گروه مطالعه برقرار کرد و زمینهٔ تحلیل نورومیکی را مهیا ساخت.
برای بررسی ساختار فیزیکی مغز، پژوهشگران ابتدا از تکنیکی به نام مورفومتری مبتنی بر وکسل استفاده کردند. این روش امکان مقایسهٔ حجم ماده خاکستری بین افراد را فراهم میآورد و بهصورت اساسی مقدار بافت مغزی حاوی سلولهای عصبی در مناطق مختلف را اندازهگیری میکند.
تحلیل نشان داد که نگرش زمانی آینده بالاتر با حجم بیشتر ماده خاکستری در دو ناحیهٔ مغزی مرتبط است: قشر پیشانی فوقانی میانی و قشر پیشحاشیهای چپ، مناطق درگیر در خودبازتابی و برنامهریزی عمل. همزمان، نگرش آیندهٔ بیشتر با کاهش مادهٔ خاکستری در لوبی پاریتال تحتانی چپ و قشر صدایی فوقانی چپ، نواحی مرتبط با کنترل شناختی و پردازش اطلاعات، مرتبط بود.
سپس تیم، سازماندهی عملکردی مغز را با استفاده از تحلیل اتصال عملکردی در حالت استراحت بررسی کرد. این تکنیک میزان هماهنگی فعالیت مناطق مختلف مغز را هنگام استراحت فرد میسنجد و نقشهای از شبکههای ارتباطی مغز ارائه میدهد. پژوهشگران از نواحی مغزی شناساییشده در تحلیل ساختاری بهعنوان نقطهٔ شروع یا «بذر» استفاده کردند تا ببینند این نواحی با کدام مناطق دیگر در ارتباط هستند.
این تحلیل الگوی خاصی را نشان داد. لوبی پاریتال تحتانی چپ، گرهٔ کلیدی در شبکهٔ کنترل شناختی مغز، رابطهٔ معناداری نشان داد. افرادی که نگرش زمانی آینده بالاتری داشتند، اتصال عملکردی قویتری، یعنی ارتباط، بین این ناحیه و دو بخش از قشر پیشانی میانی: قشر پیشانی پشتی میانی و قشر پیشانی بطنی میانی نشان دادند. این نواحی پیشانی بهعنوان بخش مرکزی شبکهٔ حالت پیشفرض مغز شناخته میشوند و در فرآیندهایی مانند تعیین اهداف آینده و ارزیابی ارزش شخصی آنها نقش دارند.
پژوهشگران همچنین دریافتهاند که قدرت این مسیر ارتباطی بین لوبی پاریتال تحتانی و قشر پیشانی میانی بهطور منفی با ویژگیهای ADHD مرتبط است. افزایش اتصال منجر به سطوح پایینتری از هر دو عدم تمرکز و بیشفعالی میشود. این یافته مدار مغزی خاصی را همزمان با سبک شناختی تفکر آینده و ویژگیهای رفتاری ADHD مرتبط کرد.
برای ادغام تمام این اطلاعات، تیم آزمون آماری نهایی به نام تحلیل میانهای (mediation analysis) انجام داد. این تحلیل برای بررسی اینکه آیا نگرش زمانی آینده میتواند رابطهٔ بین اتصال مغزی و ویژگیهای ADHD را توضیح دهد، طراحی شده بود. نتایج نشان دادند که نگرش زمانی آینده بهطور کامل بهعنوان یک میانه عمل میکند. ارتباط میان مسیر مغزی (لوبی پاریتال تحتانی به قشر پیشانی میانی) و ویژگیهای نقص توجه کاملاً توسط نمرهٔ نگرش زمانی آیندهٔ فرد توضیح داده شد.
اثر میانهای مشابهی برای ویژگیهای بیشفعالی و مسیر اتصال بین لوبی پاریتال تحتانی و قشر پیشانی بطنی میانی نیز مشاهده شد. این موضوع یک توالی محتمل را نشان میدهد: قدرت ارتباط در این مدار مغزی میتواند میزان تمرکز فرد بر آینده را تحت تأثیر قرار دهد و این سطح تمرکز بر آینده به نوبهٔ خود با علائم عدم تمرکز و بیشفعالی آنها در ارتباط است.
در این مطالعه برخی محدودیتها نیز وجود دارد. شرکتکنندگان، دانشجویان سالم دانشگاهی بودند؛ بنابراین نتایج ممکن است بهطور مستقیم به افراد دارای تشخیص بالینی ADHD قابل تعمیم نباشد. این پژوهش همچنین از نوع همبستگی است، به این معنی که ارتباطات بین فعالیت مغزی، شناخت و رفتار را شناسایی میکند، اما نمیتواند ثابت کند که یک عامل سبب دیگری باشد.
تحقیقات آینده میتوانند با گنجاندن جمعیتهای بالینی و استفاده از طرحهای پژوهشی که اطلاعات بیشتری دربارهٔ رابطهٔ علّی‑ماثلی ارائه میدهند، بر این یافتهها پایهگذاری کنند. چنین کارهایی ممکن است به توسعهٔ مداخلات جدید برای ADHD کمک کنند که بر تقویت تفکر آیندهگرا متمرکز باشد.
مطالعه با عنوان «پایهٔ عصبی ارتباط بین نگرش زمانی آینده و ویژگیهای ADHD: اتصال عملکردی بین لوبی پاریتال تحتانی چپ و قشر پیشانی میانی (mPFC)»، توسط مینگژن دینگ، رونگ ژانگ و تینگیونگ فنگ نگاشته شده است.